<

قناری معدن

آدم خانه اش یک جاست. دلش هزار جای دیگر.
آخرین مطالب

دیده بودم روی درهایی که شیشه سکوریت است برچسبهایی زده بودند که یا باید فشار می دادیم یا می کشیدیم. اما آن روز روی آن در هیچ نوشته ای نبود و من هم می کشیدم و هم هل می دادم اما در باز نمی شد. یک زن چاقی هم آن طرف دیگر بود و اشاره هایی به من می کرد. شبیه به اینکه بخواهد خستگی در کند دستهایش را از روی سینه به دو طرفش می کشید و من همچنان هم هل می دادم و هم می کشیدم. بعد از این واقعه بود که روی برخی درها نوشتند: درب کشویی. 

  • محمدرضا امانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی