ماهی سیاه کوچولوی قصه ما حالا دیگر پا به سن گذاشته و خسته تر و ترسوتر از آن شده که به دریا و موجهای دیوانهاش فکر کند. ماهی سیاه سابقاً کوچولوی ما برای همیشه به همان برکه کوچکش تن داده و این روزها نگران کشکک به شدت ساییده شده زانوی پدرش است. ماهی سیاه میانسال ما اما در کمال ساده لوحی هنوز امیدهای کوچکی به روزهای آینده دارد. امید به دریا و بک لیوان چای داغ دو نفره.
- ۰ نظر
- ۱۳۹۶/۰۹/۲۷ ، ۲۳:۳۹