<

قناری معدن

آدم خانه اش یک جاست. دلش هزار جای دیگر.
آخرین مطالب

دور آتش نشسته بودیم و منتظر که سیب زمینی‌های زیر خاکستر خوب مغز پخت شود. عماد گفت دلش می‌خواهد در زندگی بعدی یک عقاب باشد. همانقدر خشن و همانقدر در اوج. هادی خمیازه‌ای کشید و گفت می‌خواهد یک خرس قطبی باشد و شش ماه سال را بی هیچ غم نانی بخوابد. مرتضی گفت می‌خواهد یک مورچه کارگر باشد و همه عمر دانه گندمی را روی دوش بکشد و شب‌ها خواب ببیند که از دست ملکه نشان لیاقت دریافت کرده. من گفتم دلم می خواهد یک جانور در حال انقراض باشم. فرقی هم نمی کند که چی باشد. فقط کمی توجه و نوازش برایم بس است.

  • محمدرضا امانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی