وقتی گفتی برویم فانفار دیگر رویم نشد بگویم نه. قبلش گفته بودی برویم ترن هوایی و من بهانه آوردم که حوصله جیغ و هوار را ندارم. باید اعتراف کنم هر چه بالاتر رفتیم قلب من از تپیدن اش کم شد و آن لبخند یخ بسته روی صورتم از ترس بود و نه از شادمانی کنار تو بودن.
- ۹۵/۰۶/۲۷