وسواس عجیبی گرفته ام و شبها چند باری از خواب بیدار میشوم تا پتو از روی امرفربد کنار نرفته باشد. دیشب که تلفنی با پدرم حرف میزدم آخر حرفهایش گفت که شبها دو تا پتو بیاندازم روی خودم که اگر یکی رفت کنار یکی دیگر باشد. کاش مادرم هم کمی از وسواس من را برای پدرم داشت.
- ۹۶/۰۱/۰۸