توی بیمارستان یک نفری هم بود که نه دکتر بود و نه پرستار بود و نه خدماتی و حتی مریض هم نبود. یعنی توی آن دو هفته ای که آنجا بستری بودم ندیدم که از این جور کارها بکند. فقط صبح ها و ظهر ها و عصرها که توی حیاط به خط مان می کردند تا قرص هایمان را بخوریم سر صف می ایستاد و وادارمان می کرد دهانمان را باز کنیم تا مطمئن شود که قرص ها را بلعیده ایم. خیلی هم در کارش وارد بود و همه سوراخ سنبه هایی که می شد قرص ها را آنجا پنهان کرد بلد بود. اسم شغلش را نمی دانم. شاید دهن بین.
- ۹۴/۱۰/۲۰