<

قناری معدن

آدم خانه اش یک جاست. دلش هزار جای دیگر.
آخرین مطالب

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

تنها یک ساعت پس از کوچ اجباری محبوبه موش به تله افتاد و پاکسازی کاملی توسط یک تیم حرفه ای سه نفره در این زمینه انجام شد. عکسی هم از مقتول جهت اطمینان خاطر محبوبه گرفته شد. اما انتشارش را گذاشتیم برای فردا صبح. کلا شب خوبی بود.

  • محمدرضا امانی


یاللعجب. بیش از هفتاد روز از مفقود شدن سرباز سعید براتی در حادثه تروریستی میرجاوه میگذرد و هنوز هیچ خبری از سرنوشت او نیست.

  • محمدرضا امانی

بی شک یکی از مظاهر قطعی قدرت ظلم است و آنشب قدرت از آن من بود. ایستاده بودیم کنار پنجره و لیوان چای به دست بزرگراه خلوت ساعت سه و چهل و پنج دقیقه بامداد را تماشا میکردیم. زیر یکی از تیرهای برق حیوانی را دیدیم که چیز با ارزشی را گم کرده بود. گفتم: آن روباه دنبال چی میگردد؟ گفت: روباه نیست که. شغال است. گوشهای روباه اینقدر بزرگ نیست. گفتم: پس دمش را چه میگویی؟ دم شغال اینطور پف دار نیست. گفت: اصلا همین دمش داد میزند که شغال است. ببین چطور دمش را بین پاهایش گرفته. روباهها اینطور دمشان را به خودشان نمیچسبانند. حیوان لعنتی همان وقت زوزهای شبیه به زوزه سگها کشید. گفت: دیدی شغال است. گفتم: یا روباه است یا همین الان جل و پلاست را جمع میکنی و می زنی به چاک. کمی چشمهایش را ریز کرد و گفت: البته بعضی از گونه های روباه  هم هستند که گوشهای بزرگی دارند. فقط نمی دانم این روباه چطور خودش را از نیکاراگوئه به اینجا رسانده.

  • محمدرضا امانی

فراموش شده‌ای. مانند رابینسون کروزوئه‌‌ای که در یک جزیره‌ خالی از آدمیزاد گیر افتاده باشد. همه امیدت تکه‌ای از پیراهنت است که درون یک بطری چپانده‌ای و رویش نوشته‌ای هر چه زودتر بیایند و نجاتت بدهند. اقیانوس هیچ پستچی ندارد که صبح به صبح بیاید و بگوید که نامه‌ای داری یا نه؟ بطری را به اقیانوس پرتاب می‌کنی و عصر همان روز روی صخره بلندی می‌نشینی تا بلکه کشتی نجات را ببینی. بعد به جایش چشمت به چه می‌افتد. معلوم است. تکه‌ای از پیراهنت که موج‌ به ساحل آورده. عجیب است که غمگین نمی‌شوی و در عوض فقط مثل دیوانه‌ها به کار دنیا می‌خندی.

  • محمدرضا امانی

نمیدانم شکمم را لاغر کنم بهتر است یا بروم پیراهنی که امشب خریدم را پس بدهم!!! یک راه دیگر هم هست. اینکه پدری از حالا برای تولد بیست و سه سالگی پسرش یک پیراهن هدیه گرفته باشد. این بهتر است.

  • محمدرضا امانی

برایش این بیت شعر را می فرستم که:

شرمنده از آنیم که در روزِ مکافات
اندر خورِ عفوِ تو نکردیم گناهی

در جواب مینویسد: من که گمان نمی کنم خیلی هم شرمنده باشم...

  • محمدرضا امانی