<

قناری معدن

آدم خانه اش یک جاست. دلش هزار جای دیگر.
آخرین مطالب

مدتی ست که با یک گروه کوهنوردی آشنا شده ام و هر از گاهی که ببینم برنامه هایشان با توان من همخوانی دارد، کوله ام را می بندم و می زنم به کوه. اما یک ایراد بزرگ هم این گروه دارد. همانجایی که از مینی بوس پیاده می شوند، کوله هایشان را زمین می گذارند و با یک لبخند زورکی شروع می کنند به نرمش کردن. واقعا باید در حین نرمش به نفر مقابلت لبخند بزنی وگرنه بهت تذکر می دهند. خب شاید یکی نخواهد به آن دختر لاغر مردنی دندان سیمی که پوتین های عموی بزرگش را پا کرده لبخند بزند. معمولا من در همان قسمت نرمش انرژی ام تمام می شود و دیگر به صعود نمی رسد و تا ظهر همانجاها برای خودم می چرخم تا مینی بوس برسد. بعد بهترین صندلی را که می شود تا شهر خوابید را انتخاب می کنم.

  • محمدرضا امانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی