انگشت شست پا را که چند سانتی بالا بیایی به یک برآمدگی استخوانی میرسی. ظهر امروز همانجایم شکست. شاهدان میگویند که از خواب پریدهام و در حالی که عربده میکشیدم مثل دیوانهها به در و دیوار لگد پراندهام. خودم هیچ چیز یادم نمیآید. نه از خواب احتمالی که دیده بودم و نه از رفتار جنونآمیزم. مگر دیوانگی چیست؟ چند روز پیش هم توی خیابان فلسطین صدای سهتاری را میشنیدم که هیچ کس دیگری نمیشنید.
- ۹۶/۰۲/۰۸